مرد كور
روزي مرد کوري روي پلههاي ساختماني نشسته و کلاه و تابلويي را در کنار پايش قرار داده بود روي تابلو خوانده ميشد: من کور هستم لطفا کمک کنيد. روزنامه نگارخلاقي از کنار او ميگذشت نگاهي به او انداخت فقط چند...
View Articleدوست داشتن
آنچه در زير ميخوانيد، از زبان هلن کلر بانوي نابينا و ناشنواي مشهور جهان ميباشد:صبح روزي را بهخاطر ميآورم که براي اولين بار از معلمم معني کلمهي دوستداشتن را پرسيدم. البته تا آن زمان، کتابهاي...
View Articleسياستمدار
کشيشى يک پسر نوجوان داشت و کمکم وقتش رسيده بود که فکرى در مورد شغل آيندهاش بکند. پسر هم مثل تقريباً بقيه همسن و سالانش واقعاً نميدانست که چه چيزى از زندگى ميخواهد و ظاهراً خيلى هم اين موضوع برايش...
View Articleمعناي حقيقي آرامش
پادشاهي جايزه بزرگي براي هنرمندي گذاشت که بتواند به بهترين شکل، آرامش را تصوير کند. نقاشان بسياري آثار خود را به قصر فرستادند.آن تابلو ها، تصاويري بودند از جنگل به هنگام غروب، رودهاي آرام، کودکاني که...
View Articleسلام آخر
سلام اي غروب غريبانه دلسلام اي طلوع سحرگاه رفتنسلام اي غم لحظه هاي جداييخداحافظ اي شعر شبهاي روشن وقتي كه اشک از سراچه دلت سرازير ميشه........ وقتي با هر نفسي که ميکشي يه بغض به فرو خوردهات افزوده...
View Article
More Pages to Explore .....